با دختری که توی اتاق روبهرویی فیزیک هستهای میخونه، توی آشپزخونه حرف میزدم و یه جاش گفت آدم مگه چقدر زندهاس که چیزی رو که دوست نداره بخونه؟» و یه لحظه خوشحال شدم. مثل همون موقع که با زهرا نشستیم یه دل سیر به طب سنتی فحش دادیم. به هر حال خوبه که آدم یه مواقعی بدون این که توقعی رو داشته باشه به یک همرگوریشه بربخوره، و بتونه با خیال راحت، یه طوری که انگار خونهاس و شومینه هست و تلویزیون و لپتاپ هست، با خیال راحت بگه آره، زندگیای که توش اشتیاق و انگیزه نباشه، به هدر رفته»
احسان هیچوقت امید نداد به من. میگفت زودتر درست رو به یه جایی برسون و فقط برو.
ولی یه روز اینها تموم میشه، امیدوارم یه روز واست داستانهاش رو تعریف کنم و نفس راحت بکشم.
مثل این میمونه که بعد از یه روز طولانی، برسی خونه و ولو بشی و چایی بخوری.
یه ,خیال ,رو ,مثل ,توی ,هست ,با خیال ,و یه ,شومینه هست ,و شومینه ,خونهاس و
درباره این سایت